زن وشوهر پیری باهم زندگی میکردند.

پیرمرد همیشه از خروپف های همسرش شکایت داشت وپیر زن هرگز زیر بار نمیرفت وگله های شوهرش را به حساب بهانه گیری های او میگذاشت.

این بگو مگو ها همچنان ادامه داشت تا یک روز...

پیرمرد برای این که به زنش ثابت کند که او خرو پف کرده وآسایش او را مختل میکند ضبط صوتی را اماده کرد وشبی همه ی سر و صدای خرناس های گوش خراش همسرش را ضبط کرد.

. . .

پیر مرد صبح از خواب بیدار شد و شادمان از این که سند معنبری برای ثابت کردن خرو پف های شبانه او دارد.

به سراغ همسرش رفت و او را صدا کرد: غافل از این که پیر زن به خواب ابدی فرو رفته بود...

از ان شب به بعد خرو پف های ضبط شده ی پیرزن لالایی آرامبخش شب ها تنهایی او بود!!!

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: